سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اساس حکمت مدارا کردن با مردم است . [امام علی علیه السلام]
بیستجان لنجان
 
امسال ساندیس نخوردم!!!دیگربه راهپیمایی نمی آیم

همیشه لحظه شماری میکردم. لحظه شماری روزهایی که باید به خیابان بیاییم و راهپیمایی کنیم. از ابتدای انقلاب تاکنون راهپیمایی های فراوانی برگزار شده است و یک عامل موجب شده  تا جمعیت میلیونی مردم در خیابانها حضور یابند. واقعا چه چیزی دلیل اصلی حضور این جمعیت در کشور بوده؟. پدرم به من میگوید هادی خان، قدر زمانه را بدان اگر در زمان ما ساندیس بود نمیگذاشتیم آمریکا وارد صحرای طبس شود.اگرزمان ما ساندیس بود نمیگذاشتیم در این کشور 8سال جنگ رخ دهد. اگر ساندیس بود...

پدرم بارها از تکنولوژی حال سخن میگوید  و معتقد است که قوی تر از ساندیس هیچ انرژیی وجود ندارد.

امسال هم مانند سال های دیگر برای خوردن ساندیس در راهپیمایی 22بهمن شرکت کردم.میدانستم تنها جایی که این معجون جادویی توزیع میشود درآنجاست.

از اواسط خیابان محمدعلی جناح به دنبال این نوشیدنی بودم. هیچ کجای راهپیمایی اثری از ساندیس نبود. از نیروهای انتظامی جویای محل ساندیس شدم .آنان راهنمائیم کردند .من هم به محل مورد نظر رفتم. از دور تابلوی "محل توزیع ساندیس 22بهمن" رادیدم!از خوشحالی در پوست خود نمیگنجیدم..به جلو رفتم و به محض اینکه دستم را به سمت مسئول توزیع کننده ساندیس بردم، او لبخندی زد و با تبسم گفت: تو از عوام بی بصیرتی ساندیس تمام شد و به شما نرسید!

همین که متوجه شدم دیر رسیدم بغض گلویم را گرفت ولی سعی کردم که بروز ندهم.واقعا این بدترین راهپیمایی عمرم بود .این همه راه را کوبیدم آمدم ولی ساندیس نخوردم.پس من چگونه میتوانم تا سال بعد دوام آورم؟! این چه وضعش است؟ به این هم میگن نظام؟! دیگر به راهپیمایی نمی آیم آن ساندیس ها هم ارزانی خودتان!

اگر من را دیگر پای صندوق رای دیدید. این همه برای نظام فعالیت کردم آن وقت نتیجه این میشود که در راهپیمایی شرکت کنم و ساندیس نخورم؟

....................... در حالی که شاهد این صحنه ها بودم محسن به موبایلم زنگ زد. با  حالتی خواب آلود گوشی را برداشتم .و جواب دادم:سلام چطورییی؟ محسن گفت تنبل خان هنوز خوابی؟ اتوبوس جلوی درب مسجده سریع آماده شو الان حرکت میکنه.

همین که محسن گوشی رو قطع کرد سریع آماده شدم تا برای شرکت در راهپیمایی 22بهمن به سمت اتوبوس حرکت کنم.

جای همتون خالی به راهپیمایی که رسیدم  با خیل عظیم جمعیت روبرو شدم. عجب روزآفتابیی.چه مردم وفادار به نظامی؛ خدایی دمشون گرم؛ انگار نه انگار که هفته قبل درمجلس شاهد درگیری میان مسئولین قوا بودیم! حقا که باید بصیرت رو از برخی عوام یاد گرفت! این همه گرونی این همه تحریم! وبا وجود درگیری میان برخی خواص باز اومده بودن از این نظام دفاع کنند.

واقعا ما رو سیراب ساندیس کردند دستشون درد نکنه! تازه میفهمم منظور تلویزیون های بیگانه از ساندیس خور و ترسشون از این معجون خارق العاده چیه.

سلامتی همه عوام با بصیرت بزن کف قشنگ رو.

منبع:تاس کباب


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط خدادادموذنی بیستگانی 91/11/26:: 8:39 صبح     |     () نظر
درباره

بیستجان لنجان

وضعیت من در یاهـو
خدادادموذنی بیستگانی
ای آفتاب عشق و عدالت شتاب کن باز آ قنوت باغچه را مستجاب کن این خاک تشنه بی‌تو به باران نمی‌رسد باغ خزان زده به بهاران نمی‌رسد خورشیدی و زمین و زمان در مدار توست مولای من بیا که جهان بی‌قرار توست تنها تو منجی بشر و آدمیتی اصلاً تویی که فلسفه‌ی خاتمیتی تو سِرّ سجده‌های ملائک بر آدمی تو رازِ سر به مُهرِ سحرهای عالمی ماتمکده‌ست کعبه‌ی بی‌تو، خلیل عشق چشمان توست کعبه، بیا ای دلیل عشق با صد هزار جلوه‌ی مشهود می‌رسی با نغمه‌ی الهی داوود می‌رسی موسی شدی و طور به سویت شتافته‌ست نیل است که به شوق تو سینه شکافته‌ست سیمای تو ز یوسف مصری ملیح‌تر همراه تو مسیح و تو از او مسیح‌تر آیات حسن و فضل و کمال تو بی‌حد است خوی و خصال تو همه عین محمد است همراه توست معجزه‌های محمدی داری به روی شانه عبای محمدی مولا بیا به دین بده روح دوباره‌ای با ذوالفقار فتح، شکوه دوباره‌ای برپاست نهروان و جمل‌های دیگری بیت الحرام و لات و هُبَل‌های دیگری هر سنگ را نگاه تو سجّیل می‌کند یا هر پرنده را چو ابابیل می‌کند باز آ که دست ظلم و ستم را قلم کنی باز آ که باز عدل علی را علم کنی باز آ که در مدینه قیامت به‌پا شود صحن و سرای حضرت زهرا بنا شود در چشم تو شکوه الهی خلاصه است صلح و جهاد تو همه عین حماسه است در هر نگات نور خدا موج می‌زند امید سیدالشهدا موج می‌زند آمیزه‌ی صلابت و احساس دیدنی‌ست در قامتت رشادت عباس دیدنی‌ست سمت تو آب‌های روان سجده می‌کنند بر خاک پات مُلک و مکان سجده می‌کنند بی‌انتهاست نامتناهی‌ست علم تو آئینه‌ی علوم الهی‌ست علم تو تا واژه واژه‌ات ملکوت حقایق است در هر نگات جلوه‌ی صد صبح صادق است داری به دوش پرچم باب الحوائجی در دست توست خاتم باب الحوائجی چشم رئوف توست بهشت برین ما نور ولایتت شده حصن حصین ما دلبستگی به رحمت تو در نهاد ماست پلکی بزن، نگاه تو باب المراد ماست شوق تو در هدایت ما بی‌نهایت است چشمان روشن تو چراغ هدایت است برپا شده‌ست در دل عالم چه محشری دیگر بتاب ماه خدا! یابن عسکری من تشنه‌ی نگاه توأم أیها العزیز دلتنگ روی ماه توأم أیها العزیز تا کی نصیب ماست «اَرَی الخَلق» و «لا تُری» کی می‌شود نوای «اَنا المَهدی» تو را … از سمت کعبه بشنوم ای جانِ جانِ جان «عَجّل عَلی ظُه
صفحه‌های دیگر
لینک‌های روزانه
لیست یادداشت‌ها
پیوندها
آرشیو یادداشت‌ها
آهنگ وبلاگ